کد خبر: ۲۷۷۹۴۵
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۴

غفلت از فرهنگ در ورزش (نکته  ورزشی)

 
سید سعید مدنی
از طریق یکی از برنامه‌های ورزشی رادیو شنیدیم که معاون فرهنگی وزارت ورزش بعد از پایان جلسه‌ای فرهنگی گفته است: «برای انجام کارهای فرهنگی در ورزش‌، نه پول داریم و نه اختیار» واقعا باید گفت: چه از این بهتر؟! درباره فرهنگ‌، چه در مفهوم علمی و بین‌المللی آن (culture) و چه به معنای متداول و عرفی آن- که بیشتر مراد اخلاق و رعایت هنجارهای اجتماعی است- سخن بسیار است و دانشمندان و جامعه‌شناسان و کارشناسان مسائل تربیتی‌، آن را «همه چیز» و به تعبیر دیگر«‌ام المسائل» می‌دانند. وقتی سؤال می‌شود که «فرهنگ چیست؟»‌، می‌توانیم پاسخ دهیم که «اصلا چه چیز فرهنگ نیست؟!»
غرض اینکه وقتی از زبان معاونت فرهنگی ورزش می‌شنویم که «ما نه پول داریم و نه اختیار»، معنایش فقط این می‌شود که فرهنگ با آن اهمیت‌، در ورزش ما عملا اهمیتی ندارد! و بلافاصله نتیجه‌ای که از این سخن می‌شود گرفت همان سخن همیشگی ماست که علی‌رغم حرف‌ها و شعارها اندر اهمیت و فوائد ورزش‌، «ما ورزش را جدی نگرفته‌ایم». ورزش وقتی جدی گرفته می‌شود که فرهنگ ورزش جدی گرفته شود، خاصه از سوی کسانی که رسما متولی اداره و مدیریت ورزش هستند. واقعیت‌ها هم همین را به ما می‌گوید. فرهنگ و فعالیت‌های فرهنگی در ورزش ما بسیار بسیار کمرنگ و بی‌رمق است و تشکیلات و کانون‌هایی که باید مروج فرهنگ بوده و در مسیر اعتلا و ارتقای خود بکوشند- و سرآمد همه، رسانه‌ها- اکثرا دانسته و ندانسته در سوزاندن ریشه فرهنگ‌، آتش بیار معرکه هستند و ضد وظایف و کارکردهای فرهنگی خود عمل می‌کنند. از آن سو شاید 
کم اثرترین بخش تشکیلات ورزش ما بخش یا معاونت فرهنگی باشد که صوری است و بیشتر جنبه دکور و تزیینات دارد. دلیل آن هم جدی نگرفتن ورزش و همان چیزی است که از زبان معاون فرهنگی وزارت می‌شنویم «نه پول داریم و نه اختیار»!
باری، آنچه در آن تردیدی نیست این است که ورزش هم مثل همه مقولات و مسائل اجتماعی‌، در هر جا و مکانی در دنیا وقتی پیشرفت می‌کند که به دو بال «فن» و «فرهنگ» مسلح باشد. این است که می‌بینیم در حرفه‌ای‌ترین سطوح ورزش که در آن نتیجه‌گرایی و بردن و جذب تماشاگر هرچه بیشتر اصل همه اصل‌هاست‌، از موضوع فرهنگ در ابعاد مختلف آن- خاصه از جنبه اخلاقی- غافل نیستند و علاوه ‌بر فعالیت‌های بی‌امان و زیرپوستی در این‌باره، هر از چند گاهی خبرهایی به گوش ما می‌رسد که بیش از هر چیز نشان می‌دهد آنها در رعایت مسائل فرهنگی و اخلاقی جدی و حتی بسیار سختگیر هستند. آنهائی که در دنیا ورزش را جدی گرفته‌اند و همه شرایط و استانداردهای حرفه‌ای‌گری را فراهم آورده‌اند براساس علم و تجربه فهمیده‌اند که اگر می‌خواهند ورزش حرفه‌ای داشته باشند و برای کسب نتیجه و مدال و سکو و افتخار و کشاندن تماشاگران به ورزشگاه‌ها با دیگران به رقابت برخیزند، باید بیش از هر چیز فرهنگ حرفه‌ای‌گری را رعایت کرده و در تار و پود ورزش خود- چه در ابعاد برنامه‌ریزی و مدیریت و اجرا و چه در جنبه‌های امکاناتی و فنی و... – به کار بگیرند. یعنی حتی اگر به دنبال مسائل معنوی و اخلاقی هم نباشیم و صرفا به نتیجه و قهرمانی و کسب درآمد و نگاه اقتصادی در ورزش توجه کنیم، باید از رعایت و صیانت از مسائل فرهنگی غافل نباشیم. اگر غیر از این باشد و تاثیرات فرهنگ را در پیشبرد امور به سمت اهداف نادیده بگیریم، آب در ‌هاون می‌کوبیم و تمام حرف‌ها یمان شعار و همه برنامه‌هایمان فشل و باد هوا خواهد بود.
یکی از اصلی‌ترین دلایلی که در سنجش چرایی عدم پیشرفت بایسته ورزش ایران و عدم حل مشکلات عدیده و معضلات رسوب شده آن وجود دارد‌، بدون هیچ تردیدی غافل شدن از«فرهنگ» به ویژه در ابعاد اخلاقی آن است. این در حالی است که حرف‌ها و ادعاهای ما درباره فرهنگ و اخلاق و پهلوانی و ارزش‌های ملی و اعتقادی و... گوش فلک را کر کرده و از دیرباز بر سردر همه باشگاه‌های ورزشی ما عبارت «فرهنگی- ورزشی» حک شده و همه فدراسیون‌های ورزشی هم «کمیته فرهنگی» دارند و... با این همه اما خوب می‌دانیم که جز حداکثر نصب بنر و پوسترهای مناسبتی یا انتشار بیانیه‌های کلیشه ای، عمل و رفتاری ملموس و تاثیرگذار در حوزه فرهنگ از آنها سر نزده است. 
ورزش ما همواره از آفتی به نام «لاابالی‌گری فرهنگی» در رنج و دردسر بوده و این آفت در ریخت و قیافه‌های مختلف خود را به رخ می‌کشد و موجب آزار و اذیت دوستداران ورزش از یکسو و اختلال و مانع تراشی بر سر راه پیشرفت ورزش از سوی دیگر می‌شود، از فضای ورزشگاه‌ها و نحوه رفتار و گفتمان میان اهالی و مسئولان و مربیان و مقامات باشگاه‌ها گرفته تا فضای حاکم بر ورزشگاه‌ها و اماکن ورزشی، از دخالت‌های بیجا و زیاده‌خواهی بعضی از مقامات بالا(از وزیر گرفته تا وکیل) تا بداخلاقی‌ها و نفرت پراکنی‌ها وغرض‌ورزی‌ها و شایعه سازی‌های رسانه‌ای و بالاخره وضعیت نگران‌کننده در رده‌های پایه و... اینها همه فقط و فقط به دلیل آن است که مقوله و امر مهمی به نام فرهنگ در ورزش ما نادیده گرفته شده و علی‌رغم همه سخنان و شعارها و وعده‌ها واقعا باید پرسید، فرهنگ در ورزش ما «کیلویی چند؟!» از همه اینها گذشته، یکی از کارکردهای مهم ورزش، کارکرد «فرهنگی» است. ورزش موضوعی است که سن و سال نمی‌شناسد اما بیش از هر کسی نسل جوان به ورزش علاقه مند هستند و با آن سر و کار دارند. بنابراین هر کشوری سعی می‌کند از ورزش و علاقه جوانان به آن‌، به عنوان یک «فرصت طلایی» برای آموزش و انتقال و تداوم ارزش‌های فرهنگ ملی و اعتقادی (عرق ملی و عشق به پرچم و احترام و خدمت به ملک و ملت و...) خود بیشترین استفاده‌ها و بهره‌ها را ببرد. این است که دیده‌ایم حرفه‌ای‌ترین ورزشکاران، «میهن دوست‌ترین» جوانان و آحاد مردم خود هستند. متاسفانه و بدون تعارف کارکرد فرهنگی در ورزش ما چیزی در حد «صفر» است، البته اگر «زیر صفر» نرفته باشد!
در صحبت‌های معاون فرهنگی که در گردهمایی مسئولان کمیته‌های فرهنگی فدراسیون‌های ورزشی سخن می‌گفت، نکات امیدوار‌کننده‌ای هم دیده می‌شد‌، از جمله اینکه «ما در این دو سال زیربنا و زیرساخت‌ها را فراهم کرده‌ایم» یا اینکه «ما تا اهل فرهنگ نباشیم نمی‌توانیم کسی را فرهنگی کنیم» و... که این حرف‌ها نشان از«برنامه‌ریزی» و«تخصص‌گرایی» دارد . برای کار مؤثر فرهنگی باید اولا برنامه‌ریزی کرد و ساختارها را فراهم آورد، ثانیا کار حساس و مهمی مثل کار فرهنگی (که کاری پیامبرانه است) باید به دست متخصص و اهلش باشد، نه هر «از این‌جا مانده و از آنجا رانده» بیگانه با فرهنگ! امیدواریم این بار این حرف‌ها و سخنرانی‌ها به عمل تبدیل شود. ان شاءا...